حسین (ع)؛ پیشوای همه اصول گرایان راستین و اصلاح طلبان واقعی

anbiyaei4"خداوندا! به درستی آگاهی که؛ اقدام ما؛ رقابت بر سر قدرت نیست و در پی افزایش ثروت نیستیم بلکه می خواهیم نشانه های دین تو را نشان دهیم و در سرزمین های تو اصلاح را آشکار کنیم و بندگان مظلوم ترا امنیت بخشیم و به واجبات؛ مستحبات و احکام تو عمل کنیم. (بخشی از خطبه امام حسین (ع))"

 

برداشت ها و خوانش های متفاوتی از واقعه کربلا؛ انگیزه و اهداف سالار شهیدان طی تاریخ وجود داشته است برداشت هایی که بعضاً تحریف و در مواقعی قائل به مطلوب بوده است. گذشته از آنچه این واقعه درس آموز بیش از خون های به ناحق ریخته شده داشته است، مفهوم ارزشمند هدف امام علیه السلام و یاران ایشان مبتنی بر اعتقاد به اصلاح طلبی بوده و بهترین سند این ادعا برای درک موضوع جمله تاریخی حضرت می باشد:

"اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اَلاصْلاحِ فی اُمةِ جَدّی: به درستی من خروج نکردم مگر برای اصلاح در امت جدم"

حدود چهل سال پیش یعنی سال ها پس از مشروطیت و البته سال ها قبل از ظهور جناح بندی های سیاسی در کشور اسلامی امان با عنوان اصولگرایی و اصلاح طلبی؛ همه ساله مردم؛ محرم را به سینه زدن در عزاداری ها می پرداختند؛ در همان زمان شهید مطهری با تاکید بر دو تحریف معنوی بزرگ در حادثه کربلا در یک سخنرانی عنوان می کند: امام حسین (ع) به صراحت اعلام می کند امت جدم را مفاسد احاطه کرده اند و من قیام کردم برای اصلاح... من یک مرد اصلاح طلبم!

دور از ذهن نیست که با بررسی در این جمله سالار شهیدان به این یقین رسید در تمام اعصار و دوران خواستن و پیمودن راه اصلاح طلبی با حفظ اصول و شعائر جدا از تفکر نخستین علمدار اصلاحات نبوده است.

شهید مطهری در تاکید این دو تحریف معنوی به صراحت عنوان می کند: از امام حسینی که برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد؛ سنگری درست کردند برای گنهکاران! انگار امام یک شرکت بیمه تأسیس کرده تا مردم را از نظر گناه بیمه کند! شما اشک بریزید برای من؛ من در عوض جبران می کنم. حالا هر چه می خواهید باشید! دوم هم اینکه گفتند حادثه کربلا دستوری خصوصی فقط برای امام حسین (ع) بود! در حالی که امام (ع) خودش همه جا فریاد کشیده است که علت قیامش به مسائل کلی اسلام مربوط است.

بنابراین با تأکید بر انگیزه اصلی واقعه کربلا و توضیح شهید مطهری، چهار هدف مشخص در اهداف سلبی هم می توان عنوان نمود: نفی قدرت طلبی سیاسی؛ نفی ثروت اندوزی و مال طلبی؛ اهداف ایجابی نهضت اصلاح طلبانه امام حسین (ع)؛ ارائه نشانه های دین خدا و اصلاح طلبی می باشد.

نهضت جاودان آن حضرت در واقع با عنایت به شریعت کامل و غالب اسلام فرازمانی و فرامکانی است برای همه کسانی که دل در گرو اجرای اصول و ارزش های دینی دارند و در صدد رفع ناسامانی ها و انواع فساد در جامعه برآمده است و جلوگیری از انحراف هر حرکت اصلاح طلبانه و اصولگرایانه لازم می باشد.

فی الواقع اهداف و معیارهای اصلاحات اصولی اسلامی از سخنان حضرت به ویژه از وصیت نامه و خطبه منا در دو بعد سلبی و ایجابی را چنین می توان برداشت نمود:

در بعد سلبی؛ شاخص هایی که حرکت اصلاح طلبی اصولگرا باید از آن بری باشد عبارتند از: نفی طغیانگری: إنِّی‌ لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا: من برای طفیان و خودخواهی قیام نکرده ام.

شِرًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی‌ أُمَّه جَدِّی‌
نفی تکبر؛ خوش گذرانی و ریاکاری: وَلاَبَطِرًا
نفی فساد: وَلاَمُفْسِدًا؛ نفی ظلم: وَلاَظَالِمًا؛ نفی قدرت طلبی : لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِي سُلْطَانٍ
نفی مال خواهی: وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ ؛ نفی سازشکاری و ذلت پذیری: هَيْهاتِ مِنّا الذلَّة
و در بعد ایجابی شاخص هایی که حرکت اصلاح طلبی اصولگرایی باید بر اساس آن بنا شود عبارتند از:

عزت طلبی و تسلیم ناپذیری در برابر دشمن: هَيْهاتِ مِنّا الذلَّة؛ ابی اللّه ذلک لنا و رسوله و المؤ منونَ و جدود طابت و حجورٌ طهرت و انوفٌ حمیّةٌ و نفوسٌ ابیّهٌ مِن اَنْ تُؤ ثر طاعةِ اللئامِ علی مصارعِ الکرام: چه دور است ازمن ذلت؛ خدا و رسولش و دامن های پاک و اشخاص غیرتمند و جان های ذلت ناپذیر؛ همه از اینکه اطاعت دونان را بر قتلگاه سرافرازان برگزینم ابا دارند.

خدامحوری؛ چنانچه در خطبه منا تنها خدا را مخاطب قرار داد و در سرتاسر وصیت نامه تنها سخن از خداست و هنگام شهادت نیز رضایت خود را از قضای الهی و تسلیم به درگاه معبود بی همتا اعلام می دارد. اصلاح طلبی؛ و نظهر الاصلاح فی بلادک انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی.
امر به معروف و نهی از منکر: ارید ان آمر بالمعروف و انی عن المنکر. رفتار نبوی (ص) و علوی (ص): و اسیر بسیره جدی و ابی. قرآن محوری: ما الامام الا العامل بالکتاب. عدالت گستری: ماالامام الا و الدائن بالحق. قانون و شریعت محوری: یعمل بفرائک و سننک احکامک. خدمت به محرومان و مظلومان: و یامن المظلومون من عبادک. ترویج شعائر الهی: لنری المعالم من دینک. رفتار انقلابی: من رای سلطانا جائرا فلم یغیر علیه بفعل و لاقول. و تکلیف گرایی: اما والله انی لارجوا ان یکون خیرا ما اراد الله بن اقتلنا ام ظفرنا: به خدا سوگند امیدوارم که آنچه خدا برای ما خواسته خیر باشد ؛ چه به شهادت برسیم و چه پیروز شویم.

با لحاظ و توجه عمیق به موارد یاد شده اصلاحات جزئی جوهراسلام و یک روحیه اسلامی می باشد و مصادیق واضح آن در روایات قرآنی و کتاب آسمانی مصرح عنوان شده است.

اصـلاحـات یـک حـقـیـقـت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام بگیرد. اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست، جزء ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست ... اصلاحات یک فریضه است.
واژه اصـلاح در فـرهنگ اسلامی فراتر از رفورم غربی، متفاوت و متغایر از آن در هر دو گـفـتـمان لیبرال و مارکسیستی است. کلمه ((اصلاح )) و مشتقات آن در قرآن کریم فراوان بـه کـار رفـتـه است. عمل صالح در این کتاب آسمانی هیچ گاه از ایمان جدا نیست. انسان هـایـی کـه در اصلاح یعنی به سامان آوردن امور فردی، گروهی و اجتماعی کوشا هستند مورد ستایش خداوند قرار دارند.

توجه داشته باشیم؛ خـدای بـزرگ وعـده داده اسـت کـه هـیـچ قـریـه ای را مـادامـی کـه اهل آن مصلح اند نابود نکند.:

... إِنَّا لاَ نُضِیعُ اءَجْرَ الْمُصلِحِینَ. (اعراف / 170)
رسول خدا (ص) فرموده اند: همچنین اصلح الناس، اصلحهم للناس؛ صالح ترین انسان ها، اصلاح طلب ترین آنهاست.

بـا تـوجـه بـه آنـچـه آمـد، مـعلوم می گردد که اصلاح طلبی در گفتمان اسلامی جزء متن اسـلام اسـت و چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بیان فرموده اند، از شاخصه های اصـلی اصـولگـرایـی اسـلامـی اسـت.

بنابراین با نگاهی کلی می توان دریافت؛ به شهادت قرآن، احادیث نبوی و سیره ائمه اطهار (ع) بویژه امام حسین (ع)، «اصلاح طلبی» جزو متن اسلام ناب است و از درون آن سرچشمه گرفته است.

بـر ایـن مـبـنـا اصـلاح طـلبـی اسلامی از اصول گرایی اسلامی جدا نیست، اصلاحات اصول گرایانه و اصول گرایی مصلحانه در هم تنیده است. اصـلاح طـلبـی در گـفـتـمان اسلامی به معنای رفع فساد در همه سطوح اندیشه ای، گـرایـشـی و رفـتـاری در جـامـعـه و بـسـامـان کـردن امـور بـر اسـاس مـبـانـی ، اصول و ارزش های اسلامی است.

اصـلاح طلبی در گفتمان اسلامی مترادف با رفرم نیست، بلکه فراتر و عمیق تر از آن است، همچنین اصول گرایی مترادف با بنیادگرایی نیست تا مفهوم ارتجاع و تحجّر و بی توجهی به مقتضیات زمان و مکان را در خود نهفته باشد.

انـبـیـاء الهی سرآمد اصلاح طلبان تاریخ بوده اند و پس از آنان بویژه خاتم انبیاء مـحـمـد مـصـطـفـی (ص)، امـامـان شیعه و فقیهان پارسا در رأس پیشوایان اصلاح طلبی اصولگرا قرار داشته اند. در این میان نقش حسین بن علی (ع) فوق العاده برجسته است.

معیارهای برجسته اصلاح طلبی اصول گـرا در نـگـاه آن حـضرت در دو بعد سلبی و ایجابی عبارتند از: نفی طغیانگری، نفی تـکـبـر، خـوش گـذرانـی و ریـاکـاری، نـفـی فـسـاد، نـفی ظلم، نفی قدرت طلبی، نفی مـال خـواهـی، نـفـی سـازشـکـاری و ذلت پـذیـری، عـزّت طـلبـی و تسلیم ناپذیری در مقابل دشمن، خدامحوری، اصلاح طلبی، امر به معروف و نهی از منکر، رفتار نبوی (ص) و عـلوی (ع)، قـرآن مـحـوری، عـدالت گـستری، حق گرایی، الهی، رفتار انقلابی و تکلیف گرایی.

حـسـیـن بـن علی (ع) پیشوای همه اصول گرایان راستین و اصلاح طلبان واقعی است، لذا وظـیـفـه مـاست که حرکت خود را مطابق با اهداف و معیارهای ارائه شده از سوی آن اسوه ناب محمدی (ص)، هماهنگ کنیم.

به جای گریستن های بیهوده از سر ریا؛ به اشک ها با ارزشمند دانستن اهداف و انگیزه های این قیام عظیم قیمت دهیم.
اِنَّ الْحُسين مِصباحُ الْهُدي وَ سَفينَهُ الْنِّجاه